English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (1495 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
unkennel U از سوراخ یا لانه بیرون کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
unearthing U از لانه بیرون کردن از زیردراوردن
unearth U از لانه بیرون کردن از زیردراوردن
unearths U از لانه بیرون کردن از زیردراوردن
unearthed U از لانه بیرون کردن از زیردراوردن
bolts U تیر کوتاه سگی که شکار را از لانه بیرون می کشد
bolt U تیر کوتاه سگی که شکار را از لانه بیرون می کشد
bolted U تیر کوتاه سگی که شکار را از لانه بیرون می کشد
bolting U تیر کوتاه سگی که شکار را از لانه بیرون می کشد
to turn out U بیرون دادن بیرون کردن سوی بیرون برگرداندن بیرون اوردن امدن
With soft words one may persuade a serpent out of . <proverb> U با زبان خوش مار را از سوراخ بیرون مى کشند .
anthill U خاکریزی که مورهنگام لانه سازی در اطراف لانه خود ایجاد میکند
to pink out leather U چرم را برای زیبایی سوراخ سوراخ کردن
formicarm U لانه مورچه لانه مور
formicary U لانه مورچه لانه مور
perforation U عمل سوراخ کردن ایجاد سوراخ
earth U حفره زیرزمینی روباه بیرون راندن روباه از سوراخ
earths U حفره زیرزمینی روباه بیرون راندن روباه از سوراخ
breaches U سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breached U سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breach U سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
pinkest U سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
thirl U سوراخ سوراخ کردن دریدن
pink U سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
pinker U سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
kennels U لانه کردن
holing U در لانه کردن
hole U در لانه کردن
holes U در لانه کردن
holed U در لانه کردن
kennel U لانه کردن
cancellate U سوراخ سوراخ سوراخ سوراخ کردن
nestles U لانه کردن اسودن
burrows U زیرزمین لانه کردن
burrowed U زیرزمین لانه کردن
burrowing U زیرزمین لانه کردن
nestled U لانه کردن اسودن
nestle U لانه کردن اسودن
nerds U اشیانه لانه کردن
nerd U اشیانه لانه کردن
burrow U زیرزمین لانه کردن
riddle U سوراخ سوراخ کردن
riddles U سوراخ سوراخ کردن
honey combing U روش انبار کردن و تخلیه کالاها به طریقه لانه زنبوری و خوشهای
centered U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centers U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centre U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
center U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centred U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
clair-voie U [پرچین با دیواره های مشبک که سوراخ سوراخ است.]
dilly bag U کیف دستی یا کیسه سوراخ سوراخ زنانه
sights U سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
float stone U سنگ اجرسای یکجورسنگ سوراخ سوراخ
fenestration U چیزی که سوراخ سوراخ یاروزنه داراست
sight U سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
to strain at a gnat U ازدروازه بیرون نرفتن وازچشم سوزن بیرون رفتن
witjout U بی بدون بیرون بیرون از درخارج فاهرا
gruyere cheese U پنیر سوراخ سوراخ سوئیسی
foraminate U ثقبه دار سوراخ سوراخ
scuttling U سوراخ کردن
pool U سوراخ کردن
broach U سوراخ کردن
pools U سوراخ کردن
scuttle U سوراخ کردن
punch U سوراخ کردن
punched U سوراخ کردن
punches U سوراخ کردن
pooled U سوراخ کردن
to set abroach U سوراخ کردن
to drill through U سوراخ کردن
to punch a hole in U سوراخ کردن
foraminate U سوراخ کردن
broached U سوراخ کردن
to break open U سوراخ کردن
scuttled U سوراخ کردن
drill U سوراخ کردن
drilled U سوراخ کردن
drills U سوراخ کردن
to burn a hole U سوراخ کردن
to pick a hole in U سوراخ کردن
stabs U سوراخ کردن
wear a hole in U سوراخ کردن
gores U سوراخ کردن
stabbed U سوراخ کردن
stab U سوراخ کردن
scuttles U سوراخ کردن
to poke a hole in any thing U سوراخ کردن
transfix U سوراخ کردن
broaches U سوراخ کردن
delving U سوراخ کردن
perforate U سوراخ کردن
delved U سوراخ کردن
delves U سوراخ کردن
bore U سوراخ کردن
pierces U سوراخ کردن
bores U سوراخ کردن
pierce U سوراخ کردن
perforating U سوراخ کردن
perforates U سوراخ کردن
delve U سوراخ کردن
steek U سوراخ کردن
incising U سوراخ کردن
goring U سوراخ کردن
broaching U سوراخ کردن
gore U سوراخ کردن
boring U سوراخ کردن
gored U سوراخ کردن
to peck a hole in U با نوک سوراخ کردن
punches U مهر کردن سوراخ
punch U مهر کردن سوراخ
punch U سوراخ ایجاد کردن
punched U مهر کردن سوراخ
prongs U باچنگ ک سوراخ کردن
punctures U سوراخ کردن شکست
hollow forge U سوراخ کردن گرم
punched U سوراخ ایجاد کردن
lack vt U با گلوله سوراخ کردن
burring U بامته سوراخ کردن
burrs U بامته سوراخ کردن
pertusion U عمل سوراخ کردن
burred U بامته سوراخ کردن
lancinate U بانیزه سوراخ کردن
tusks U سوراخ کردن یا کندن
burr U بامته سوراخ کردن
punches U سوراخ ایجاد کردن
puncturing U سوراخ کردن شکست
prong U باچنگ ک سوراخ کردن
back drill U از پشت سوراخ کردن
punctured U سوراخ کردن شکست
broaching U سوراخ کردن قایق
broached U سوراخ کردن قایق
gride U سوراخ کردن فرورفتن
peck U بانوک سوراخ کردن
broaches U سوراخ کردن قایق
transfixion U عمل سوراخ کردن
puncture U سوراخ کردن شکست
pecked U بانوک سوراخ کردن
To bark up the wrong tree. <idiom> [سوراخ دعا را گم کردن]
pecking U بانوک سوراخ کردن
to tear a hole in U سوراخ یا پاره کردن
tusk U سوراخ کردن یا کندن
spit U سوراخ کردن تف انداختن
spits U سوراخ کردن تف انداختن
precision bore U سوراخ کردن دقیق
pecks U بانوک سوراخ کردن
broach U سوراخ کردن قایق
peeping U از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peeped U از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peeps U از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peep U از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
luxate U از جای خود بیرون کردن جابجا کردن
slot U سوراخ کردن شکاف کوچک
puncture U سوراخ کردن پنچر شدن
slotting U سوراخ کردن شکاف کوچک
slots U سوراخ کردن شکاف کوچک
puncturing U سوراخ کردن پنچر شدن
jabs U خنجر زدن سوراخ کردن
drill U سوراخ کردن چاه کندن
notches U شکاف چوبخط سوراخ کردن
jab U خنجر زدن سوراخ کردن
back drilling attachment U تجهیزات سوراخ کردن از پشت
notch U شکاف چوبخط سوراخ کردن
jabbing U خنجر زدن سوراخ کردن
punctured U سوراخ کردن پنچر شدن
jabbed U خنجر زدن سوراخ کردن
punctures U سوراخ کردن پنچر شدن
drills U سوراخ کردن چاه کندن
drilled U سوراخ کردن چاه کندن
eject U بیرون کردن
fire out U بیرون کردن
exorcizes U بیرون کردن
to fire out U بیرون کردن
swaps U بیرون کردن
exorcizing U بیرون کردن
exorcises U بیرون کردن
exorcising U بیرون کردن
exorcised U بیرون کردن
to pack off U بیرون کردن
to hunt out U بیرون کردن
exorcized U بیرون کردن
cashiers U بیرون کردن
outcrop U سر بیرون کردن
cashier U بیرون کردن
outcrops U سر بیرون کردن
to hunt away U بیرون کردن
to drum out U بیرون کردن
eliminates U بیرون کردن
to drive out U بیرون کردن
eliminating U بیرون کردن
swopped U بیرون کردن
to charm away U بیرون کردن
force U بیرون کردن
swapped U بیرون کردن
swap U بیرون کردن
ejecting U بیرون کردن
to stuck out U بیرون کردن
eliminated U بیرون کردن
to send down U بیرون کردن
eliminate U بیرون کردن
to give the sack U بیرون کردن
swopping U بیرون کردن
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1meaning of taking law
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com